ایها الناس جهان جای تن آسایی نیست - ترد دانا به جهان داشتن ارزانی نیست
خفتگان را چه خبر زمزمه ی مرغ سحر - حیوان را خبراز آلم انسانی نیست
داروی تربیت ازپسرطریقت بستان - کادمی را بتر از علت نادانی نیست
روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد - نتوان دید در آیینه که نورانی نیست
شب مردان خداروز جهان افروزاست-بد نشان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
پنجه ی دیو به بازوی ریاضت بشکن-کاین به سرپنجگی ظاهر خسمانی نیست
طاعت آن نیست که برخاک نهی پیشانی-صدق پیشاکه اخلاص به پیشانی نیست
عالم وعابد صوفی همه طفلان رهند - مرد اگر هست به جز عارف ربانی نیست
خانه پرگندم ویک جونفرستاده به گور - برگ مرگت چوغم برگ زمستانی نیست
ببری مال مسلمان وچو مالت ببرند - بانگ و فریاد براری که مسلمانی نیست
آنکس از دزد بترسد که متایی دارد - عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست
وانکه راخیمه به صحرای فراغت زده اند-گرجهان زلزله گیردغم ویرانینیست
یک نصیحت زسر صدق جهانی ارزد-مشنو ار در سخنم فایده دو جهانی نیست
حاصل عمر تلف کرده و ایام به لغو - گذرانیده به جز حیف و پشیمانی نیست
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی - به عمل کار بر آید به سخندانی نیست
تابه خرمن برسد کشت امیدی که تراست - چاره ی کار به جز دیده ی بارانی نیست
گرگدایی کنی از در گه او کن باری - که گدایان درس را سر سلطانی نیست
یارب ازنیست به هست آمده صنع توایم-وانچه هست ازنظرعلم توپنهانی نیست
گر برانی و گرم بنده مخلس خوانی - روی نومیدیم از حضرت سلطانی نیست
ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت - تو ببخش ای که درگاه تو را ثانی نیست
دست حسرت گزی اریک درمت فوت شود - هیچت ازعمرتلف کرده پشیمانی نیست
احسنتم بر این شعر